خانم توران میرهادی
هجدهم آبان مقارن با درگذشت خانم توران میرهادی (1306ـ 1395) است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1397/09/29 ساعت 09:14
💠 او استاد ادبیّات کودکان، نویسنده و متخصّص آموزش و پرورش و یکی از شخصیّت های فرهنگی است که بیش از شصت سال در گستره آموزش و پرورش، فرهنگ کودکی و ادبیّات کودکان کوشیده و در این روند، یکی از چهره های تأثیر گذار سده کنونی ایران بوده است. وی از مؤسّسان و مدیران مجتمع آموزشی فرهاد است. از جمله فعالیّت های وی سرپرستی تدوین و تألیف فرهنگ نامه کودکان و تألیف کتاب های درسی تعلیمات اجتماعی است.
توران میرهادی نکات جالبی را درباره شیوه تربیت مادرش (خانم گرتا دیتریش) که تأثیر عمیقی بر نظام تربیتی وی در مدرسه داشت، بیان میکند. مادر او گرچه آلمانی بود، علاقه مند به سنّت های اسلامی و ایرانی و مقیّد به آن ها بود. خانه ای که خانم میرهادی از آن صحبت می کند، بعدها محلّ مدرسه فرهاد شد و دانش آموزان زیادی در آن تربیت شدند.
او چنین تعریف میکند (با اندکی ویرایش):
☘️ مادر دیوارهای خانه را از حدّ معمول بلندتر گرفته بود. همیشه از خود می پرسیدم: فلسفه این کار چیست؟ بعدها به فلسفه اش پی بردم. سطح کوچه از حیاط ما بالاتر بود؛ یعنی برای اینکه از کوچه وارد حیاط شویم، می بایست چند پلّه پایین می رفتیم. از بیرون، دیوارها خیلی بلند به نظر نمی آمد؛ امّا در واقع، دیوارها نسبت به حدّ معمول بلندتر ساخته شده بود. از داخل، کاملاً مشخّص بود که این دیوارهای بلند برای ما بچّه ها به شکل حفاظ گونه ای بود تا بتوانیم راحت زندگی کنیم. خانه حریم داشت؛ یعنی به سنّت ایرانی «حریم داشتن» توجّه شده بود؛ سنّتی که من بسیار دوستش دارم؛ بیرونی و اندرونی خانه های قدیمی و حریم داشتن و اینکه نباید اجازه بدهیم کسی به داخل خانه نگاه کند. این رسم ماست. ما به راحتی می توانستیم در آب شنا کنیم و در فضای حیاط بازی کنیم؛ بدون اینکه کسی شاهد و ناظر باشد و مشکلی پیش بیاید.
📚 منبع: مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران؛ توران میرهادی و سیمین ضرابی؛ تهران: نشر قطره، یازدهم، 1395 ش
توران میرهادی نکات جالبی را درباره شیوه تربیت مادرش (خانم گرتا دیتریش) که تأثیر عمیقی بر نظام تربیتی وی در مدرسه داشت، بیان میکند. مادر او گرچه آلمانی بود، علاقه مند به سنّت های اسلامی و ایرانی و مقیّد به آن ها بود. خانه ای که خانم میرهادی از آن صحبت می کند، بعدها محلّ مدرسه فرهاد شد و دانش آموزان زیادی در آن تربیت شدند.
او چنین تعریف میکند (با اندکی ویرایش):
☘️ مادر دیوارهای خانه را از حدّ معمول بلندتر گرفته بود. همیشه از خود می پرسیدم: فلسفه این کار چیست؟ بعدها به فلسفه اش پی بردم. سطح کوچه از حیاط ما بالاتر بود؛ یعنی برای اینکه از کوچه وارد حیاط شویم، می بایست چند پلّه پایین می رفتیم. از بیرون، دیوارها خیلی بلند به نظر نمی آمد؛ امّا در واقع، دیوارها نسبت به حدّ معمول بلندتر ساخته شده بود. از داخل، کاملاً مشخّص بود که این دیوارهای بلند برای ما بچّه ها به شکل حفاظ گونه ای بود تا بتوانیم راحت زندگی کنیم. خانه حریم داشت؛ یعنی به سنّت ایرانی «حریم داشتن» توجّه شده بود؛ سنّتی که من بسیار دوستش دارم؛ بیرونی و اندرونی خانه های قدیمی و حریم داشتن و اینکه نباید اجازه بدهیم کسی به داخل خانه نگاه کند. این رسم ماست. ما به راحتی می توانستیم در آب شنا کنیم و در فضای حیاط بازی کنیم؛ بدون اینکه کسی شاهد و ناظر باشد و مشکلی پیش بیاید.
📚 منبع: مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران؛ توران میرهادی و سیمین ضرابی؛ تهران: نشر قطره، یازدهم، 1395 ش